صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
2 سال قبل
0

ستایش

به نام آن که جان را فکرت آموخت

 

  • قالب شعر: مثنوی
  • شاعر: شیخ محمود شبستری
  • اثر: گلشن راز

 

به نام آن که جان را فکرت آموخت                                چراغ دل، به نور جان بر افروخت

به نام خدایی آغاز می کنم که به روح و جان انسان قدرت فکر کردن آموخت، دل انسان را با نور علم و نور معرفت روشن و هدایت کرد.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

آموخت و بر افروخت ß   قافیه

تشخیص ß   در مصرع اول آموختن که یکی از ویژگی‌های انسان است به جان نسبت داده شده است

تشبیه ß   شاعر در مصرع دوم، دل را به چراغ تشبیه کرده است

  • دل ß   مشبّه
  • چراغ ß   مشبّه به

چراغ و نور ß   مراعات نظیر

تعداد جمله ß   3

در جمله اول فعل «آغاز می کنم» بعد از به نام آن که حذف شده است

«فکرت» نقش مفعولی دارد

«چراغ» دل ترکیب اضافی است و نقش مفعولی دارد

«ت» در کلمه «فکرت» مربوط به خود کلمه است یعنی ضمیر به حساب نمی آید

 

ز فضلش هر دو عالم گشت روشن                                ز فیضش خاک آدم، گشت گلشن

از بخشش خداوند هر دو جهان (دنیا و آخرت) نورانی شد (هر دو عالم پر از بخشش خداوند است) و از لطف خداوند جسم خاکی انسان به گلستانی با طراوت تبدیل می شود.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

روشن و گلشن ß   قافیه (گشت و گشت ß   حاجِب؛

تعریف حاجِب:

کلمه یا کلماتی است همچون «ردیف» با این تفاوت که ردیف بعد از قافیه عیناً تکرار می شود، در حالی که «حاجِب» قبل از قافیه تکرار می شود.)

منظور از خاک، ماده ی اولیه و بی ارزش وجودِ آدمیزاد و منظور از گلشن، وجود پر از زیبایی و شگفتی بدن انسان پس از خلقت خداوند است

کنایه ß   در مصرع دوم، خاک آدم کنایه از جسم انسان است

 

جهان، جمله، فروغ نور حق دان                                    حق اندر وی، ز پیدایی است پنهان

تمام پدیده های جهان را نشانه ای و نوری از عظمت و دانش خداوند بدان خداوند آن قدر در تمام پدیده ها وجود دارد و آشکار است که پنهان به نظر می رسد و ما او را نمی بینیم.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

دان و پنهان ß   قافیه

در این بیت شاعر به رسم عارفان به یک اصل مهم اشاره می کند ß   وجود خداوند از جنس نور است

پیدا و پنهان ß   تضاد

این بیت از دو جمله (مصراع اول) امری است و جمله دوم (مصراع دوم) خبری است

 

خرد را نیست تاب نور آن روی                                       برو از بهر او، چشم دگر جوی

عقل انسان تحمل درک عظمت و دانش خداوند را ندارد، برای درک حقیقت خداوند دنبال راه دیگری برو (خداوند را باید با چشم دل درک کرد)

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

جوی و روی ß   قافیه

تاب به خرد نسبت داده شده است ß   شخصیت بخشی

بیت از سه جمله تشکیل شده است، جمله اول خبری و جمله های دوم و سوم امری می باشند.

«را» در مصراع اول نشانه ی مفعولی نیست بلکه به معنی «برای» و حرف اضافه است

در مصراع اول مفعول وجود ندارد

در مصراع دوم او به خداوند بر می گردد

 

در او هر چه بگفتند از کم و بیش                                              نشانی داده اند از دیده ی خویش

هر کسی کم یا زیاد درباره عظمت و دانایی خداوند توصیفی می گوید در واقع درک و میزان دانایی خود را بیان کرده است.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

بیش و خویش ß   قافیه

تشخیص ß   در مصرع اول، تاب (توان) که یکی از ویژگی‌های انسان است به خِرَد نسبت داده شده است

کم و بیش ß   تضاد

«او» به «خداوند» بر می گردد

مفهوم:

خدا را آن گونه که هست می توان شناخت، اما ما انسان ها هستیم که خدا را آنگونه که هستیم می شناسیم.

 

به نزد آن که جانش در تجلی است                               همه عالم کتاب حق تعالی است

پیش آن کسی که روح و انش محل تابش یا جلوه گاه نور معنوی خداوند است، تمام جهان مانند کتابی است که هر صفحه اش راهی برای شناخت خداوند بلند مرتبه است.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

تجلی و تعالی ß   قافیه (است و است ß   ردیف)

تشبیه ß   همه عالم به کتاب تشبیه شده است:

  • همه عالم ß   مشبّه
  • کتاب ß   مشبّه به

«ش» در «جانش» مضاف الیه است

«جانش» ترکیب اضافی است یعنی «جان او»

«جان» و «همه عالم» نقش نهاد دارند

 

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

جان

روح

حق

خداوند

فکرت

فکر، اندیشه، تفکر

خرد

عقل

برافروخت

روشن کرد

تاب

طاقت، توانایی، تحمل

فضل

احسان، بخشش

از بهر

برای

عالم

جهان، دنیا

دیده

آنچه دیده شده، چشم

فیض

بخشش، عطا، لطف

نزد

پیش

جمله

همه، تمام

تجلی

پیدا شدن

فروغ

نور، پرتو

تعالی

بلند مرتبه، برتر

 

شیخ محمود شبستری (قرن هشتم هجری):

از عارفان مشهور ایرانی است که نوشته ها و سروده هایی در زمینه عرفان اسلامی دارد. معروف ترین اثر او که به شعر است مثنوی گلشن راز نامیده می شود.


سایر مباحث این فصل